بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

درست است درِ اینجا را تخته کرده بودم به دلایل واهی و شاید هم به دلایل واضح و روشن،

اما حالا چند روزی باز اینجا ،تنها، جایی می شود که می‌توانم بنویسم بدون سانسور. 

معمولا از غرها و غصه ها و رنجهایم نوشته ام، ولی چند روز است اتفاقی افتاده و قرار است سفری در پیش داشته باشم، پس باید شکرگزارش باشم و دست از غر و تنبلی بردارم و لحظه به لحظه این سفر و اتفاق را بنویسم.

می‌دانم شما، همه اینها را تجربه کرده‌اید اما برای من بعد از ۳۲سال دارد دوباره تکرار می‌شود،

پس هیجانات قبل و بعد و همه لحظاتش برایم ارزشمند است. یکجور دیدن و شنیدن و نوشتن را دوباره و هزار باره تمرین می‌کنم.

تا آخر سفر برای تنها کسانی که می‌توانم عکس بگذارم و‌ بنویسم، شما هستید.

نمی‌دانم وقتی برمیگردم باز هم می‌نویسم یا نه، ولی از امروز هر چه به ذهنم بیاید اینجا خواهم نوشت.

و از حالا سفر در من آغاز شده است.


۱۴۰۰/۷/۱۹

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد