بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

چرا زندگان

کاش بزودی خفه‌گی سراغم می‌آمد. اینهمه خفگی‌های بدون مرگ فایده ندارد دیگر.اشک از صورتم تمام نمی‌شود. نمی‌توانم با کسی حرف بزنم. نمی‌توانم چیزی بنویسم و سبک شوم. باید بمیرم. فقط باید بمیرم.

دی۱۴۰۱

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد