بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

امروز سریال maid را که از چهارشنبه شب شروع کردم ، تمام کردم. ده قسمت با اتفاقات پشت سرهم بود که اصلا حوصله ات سر نمی رود. مسئله با خشونت و فرار از خانه شروع می شود با یک لبخند بزرگ زن تمام می شود. دیدن این مبارزه و جنگیدن بسیار لذت بخش است. درست است در طول قصه ، زن ۲۵ ساله، مادر مدی سه ساله، در حال دست و پا زدن و آزمون و خطاست اما بالاخره موفق می شود راهش را پیدا کند. دیدن این سریال هزار انگیزه و امید بهم داد که بنویسم و از نوشتن دست برندارم. جمله ای که قسمت آخر در جلسه با پناهجویان خشونت ، گفت، حرف من بود. وقتی می نویسی تازه حس و حالت را متوجه می شوی و از فکرهای درونت باخبر می شوی.



۱۴۰۰/۸/۲۸

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد