بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

امروز رفتم آرایشگاه و ابروهایم را مرتب کردم و صورتم از این رو به آن رو شد. خیره شدم به آینه. چطور از روی این صورت می شود فهمید که چقدر سکسی است؟ بدن آدم چطور تعریف می شود؟ از روی قیافه چقدر می شود فهمید که آغوشت چقدر گرم و نرم است؟ چقدر لبهایت شهوت انگیز است؟ چطور می توانی با دستانت خوب نوازش کنی؟ چطور می توانی بوی خوب بدهی؟ از روی صورت چطور می شود همه اینها را فهمید؟ همه زیبایی ها در صورت است یعنی؟ صدا چه می شود؟ طرز قرار دادن کلمه ها و حرف زدن و دلبری کردن که من اصلا بلد نیستم. استفاده از طنز ظریفی که خنده بیاورد روی لب کسی که دوست داری، یا توجه به جزییات، مثلا خطوط کنار لبهایش، طرز پلک زدنش حتی، یا خوردن قهوه یا چای ؟ چه چیزی ملاک سکسی بودن است؟ جذابیت چیست؟ 

اژ خودم می ترسم. از پراکنده کردن خنده هایم و چشمهایم بی هوا می ترسم. از نوشتنش هم می ترسم. چقدر می شود مسئول بود؟ من دلم نمی خواهد خودم را محدود کنم ، تقصیر من چیست که ممکن است کلمات من ناشیانه کس دیگری را آزار بدهد. باز به خودم نگاه کردم ، موهایم را برده بودم بالای سرم و بسته بودم. صورتم می درخشید انگار و حتی بدون لبخند جوری عجیب ، خودم را دوست داشتم. تا به حال اینقدر عاشق خودم نبودم. 

چقدر عجیب.

۱۴۰۰/۹/۲۷

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد