بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

وقتی از رقیبم بالا می زدم دلم برایش می گرفت و می گفتم آخ طفلک، و الان واقعا خوشحالم که برد. اصلا جنبه و ظرفیت اول بودن و شدن را ندارم. بهتر شد. بار بزرگی از روی دوشم برداشته شد.

دارم روی چیز جدیدی که نوشتم کار می کنم. خیلی غلط دارد. دارم درستش می کنم. 

و البته دلم می خواد یک دل سیر گریه کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد