بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

خونریزیم به خاطر استرس های دیشب ، بند آمده، مثل سفر استانبول نیست ولی مشخص است از چهل سالگی به بعد همه چیز در وجودم و هورمونها به هیجان درونم و فراز و فرودها کاملا وابسته است. 

باید بروم دکتر. می دانم تنبلی می کنم چهارشنبه ها صبح روی صندلی معاینه به جای صبحانه خوردن انتطار من را می کشد.

یک ماموگرافی و یک سونو واژینال در چهل سالگی بدهکارم هنوز.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد