بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

داستانی که داشتم درباره رابطه می نوشتم را از هفته پیش رها کردم. چون نمی دانستم ، باید چطور تمامش کنم. چیزی که داشتم می نوشتم از یک داستان واقعی بود که درباره فرزندخواندگی بود. امشب که پادکستهایم را آپدیت کردم دیدم وحیده ، قسمت جدید اجنبی را درباره فرزندخواندگی کار کرده و حالا دارم بهش گوش می دهم. احساس کردم که چه اتفاق خوب و جالبی. وقتی که من وسط قصه ام گیر کرده ام ، وحیده یک نفر را آورده که درباره فرزندخواندگیش حرف بزند. خیلی جالب است و دارم لذت می برم از خودم که به موقع رها کردم و از پادکست اجنبی و قسمت ۶۱. شاید بهم کمک کرد تا این قصه لعنتی را تمام کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد