ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از بغض دارم خفه مى شوم و دلم مى خواهد فقط با تو حرف بزنم. فقط با تو، عین دو نفر که بعد از مدتها همدیگر را مى بینند و با هم کلى حرف دارند. حرف مى زنند. اظهار دلتنگى مى کنند. تمام ماجراهاى ده سال اخیرشان را مى گویند یا هر چقدر که از هم بی خبر باشند. بعد با هم خداحافظى مى کنند و مى روند.
باورم نمیشه هنوز مینویسی....خیلی وقت بود این دورو ورا نیومده بودم. خوبی؟
سلام عزیزم، نمیشه ننوشت و زندگى کرد، چه خوب که حالت خوبه، باز ببینمت این دور و بر، سرت سلامت.
گاهی باید رها کرد و ادامه داد