ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تنهاییت را به من بده
به آفتاب ، به ظهر چسبناک تابستان
تنهاییت را ببخش
به باد ، بادی که زیر سایه درخت مهربان خنک تر است .
تنهاییت را بشوی
در آب ، دریا ، حتی گاهی می شود زیر دوش حمام تنهایی را شست و پاک کرد.
تنهاییت را به من بده
به جان ستاره هایی که دیشب مواج بودند ،
به جان همان تنها شهابی که یکهو دلم را برد و آرزوی من را با خودش برد.
تنهاییت را با من تقسیم کن عزیزکم،
مهربانم !
پ ن : دوباره عاشق شدم ، شاعر شدم ، و مدیون تو هستم که هستی و آمدی و ماندی .
سرگرمی تازه ام ، در خانه ، به غیر از مرتب کردن و غذا پختن و لباس شستن ، چرخ خیاطی است . هی می نشینم پشتش ، درزها را می دوزم . اگر دستم کج برود بعضی هایشان دوخته نمی شود و آن وقت دوباره چرخ می کنم . کیسه های پارچه ای برای بازی با بچه های کلاس لگو ، چند تا مانتوی نیمه کاره که هر کدام عیب و ایرادی دارند اما بعد می پوشم و هی جلوی آینه راه می روم ببینم می توانم درستشان کنم . شبها از غصه ای به غصه دیگری اشکی می ریزم . گاهی توی خانه ماتم می برد به چیزی که نمی دانم چیست و بعد یادم می رود چکار داشتم . مثلا در یخچال را باز می کنم ولی نمی دانم چه می خواستم یا سمت گلها می روم اما یادم نیست که باید آب بدهمشان . چند شب پیش خوابم نمی برد . تلفن خانه مریم را گرفتم و دل سیر باهاش حرف زدم . خوب بود . خوب گذشت . کاش می توانستم برگردم به گذشته و درزهای خراب را دوباره بشکافم و از نو بدوزم . یا طرح تازه ای ببرم و دوباره درزهایش را بگیرم . گیر کرده ام . گیر کرده ام و نمی دانم جایم درست است در این جایی که هستم یا نه و بعد به خودم سقلمه می زنم شاید هم از سرت زیاد باشد . شاید .شاید .