چنان شکستم که دیگر تا مدتها بلند نشوم. روی کاناپهی آبی دراز کشیدم. سرم درد میکند. گریههایم بند آمده.،اما غم عالم توی دلم است. امسال دیگر من آن منی که بودم، نیستم. از سال جدید متنفرم. از چیدن هفت سین، از هر چه که باعث خوشحالیم باشد متنفرم. فقط دلم میخواد خانه را تمیز کنم.،فقط همین.