بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

سوسن

برایم شعر نوشته است ، دو تا کلمه سوسن دارد این شعر اما آنقدر عجله دارم که نمی فهمم چه نوشته و چه معنایی دارد .حالا دلم غنج می رود که چه شعری بود و برای چه بود و که بود و چه معنایی می دهد .

واژه سازی

از خنده غش می کنم وقتی در سریال یوسف پیامبر می گویند : مراوده !

نمیدونی تو که عاشق نبودی

صبح بیدار می شوم و برادرم که سرباز است و دارد سربازیش تمام می شود را می رسانم تا زندان اوین ، همانجا که می ترساندم و برادرم هم بدش می آید ، دلم برف می خواهد ، زمستان می خواهد و عشق ، چیزهایی که انگار همیشه رویایش با من است و تن عریان درختان را می خواهم و عاشق شدن و دلتنگی که دیگر هیچکدامشان با من نیست .غصه ام می شود .حتی گریه ام می گیرد .شاید خل می شوم . بی خیال می شوم و شیشه را پائین می دهم و از همه دست اندازها یواش عبور می کنم و به خانه برمی گردم.

یک هفته اش گذشت ..

به تو اس ام اس نمی زنم . روزه سکوت می گیرم . به مدت چهل روز .

سمبل

خوابهایم به روز شده ، خواب گشتن و پرسه زدن توی برج میلاد را می بینم .

توقع

با تو راه می روم ، می خندم ، حرف می زنم ، می خورم ... اما همه چیز به همینها ختم می شود و فراتر نمی رود .

زیر تونل رسالت ، توی ترافیک ، بوی نارنج می آید .

تاریخ

سال ۱۲۴۱ شمسی تکیه دولت به دستور ناصر الدین شاه ساخته شد . در سال ۱۳۲۵ این اثر کم نظیر و  پر ارزش را برای ساختن شعبه بانک ملی بازار ، ویران کردند .معلوم نیست تا چند دهه بعد برج میلاد که نماد آبادانی ایران است برای ساخت ساختمانی دیگر خراب خواهد شد ؟

زن گفت

بچه بدنیا می آوریم ، تحویل اجتماع می دهیم  ، باز هم به ما اعتماد ندارند ...

گفت

عمر بزرگوارتو تلف نکن به پای من ...