بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

در بیابان وحشتزای عدم ؛ مسافری سرگردان ؛ راهی طولانی و تاریک را در پیش گرفته بود و آهسته به جانب دنیا روی نهاده بود . این رهگذر غریب که در نتیجه عشقی آسمانی و زیبا از وجودی مذکر به بطن زنی پاک و عاشق تغییر مکان داده بود همچون بذری که به دست باغبانی کار آزمو ده در دل زمین قرار گیرد ؛ در وجودی مهربان ؛ گرم و پر اشتیاق و امید ؛ به انتظار روز موعود پنهان گردید . این غریبه دوست داشتنی ؛ طی نه ماه سفرش ؛ صورتهای گوناگونی به خود گرفت . آب بود و تک سلولی ذره بینی . رفته رفته گوشتی شد . قیافه ای گرفت . مهندس آفرینش بر اندامش خطوطی ترسیم کرد تا رفته رفته چشم و گوش و دست و پا ظاهر شد . ایام گذشت . شبی گذشت و روزی سر انجام ؛ انقلاب و فشاری در زندگی . ناگهان چشمان این غریبه زیبا ؛ ناتوان و خسته ؛ در محیطی پر از جنجال و غوغا بر جماعتی گشوده شد که همه می خندیدند و شادی می کردند و
آغاز ... آغاز زندگی ....
************************
این متن را نازی عزیزم برای روز تولدم نوشته بود . خواستم شما هم بخوانید . خوشحالم . چون روز خوبی است و کسانی بهم تبریک گفتند که انتظارش را نداشتم .

با من بیا
از لابه لای جنگلهای سبز
و دشتهای پر از لاله های زرد
سرخ و بنفش .
بوی بهار نارنج
را احساس می کنی ؛
که تمام شب
و فضا را پر کرده است ؟
چشمانت را ببند ؛
فردا صبح
با صدای دریا بیدار خواهی شد !

امشب از شادی خوابم نمی برد . خبر خوشحال کننده ای که مدتها منتظرش بودم را شنیدم و اکنون در تنهایی خویش بیدارم و در پوست خودم نمی گنجم. کاش می توانستم توضیح بدهم اما همین قدر بگویم که یکی از عزیزانم به آرزویش رسید و برای هر دویشان آرزوی خوشبختی می کنم .

سفر زیارتی به جزیره الهه عشق آغاز می شود .
پنجره را بگشا.
به آسمان ؛ به ماه و ستاره ها زل بزن .
پرده ها از باد آبستن می شوند .
و فکر پرواز می کند تا بینهایت .
سفر آغاز می شود
مثل ابتدای زندگی
و همه چیز مثل روز اول مدرسه
بوی نویی می دهد
حتی نفس
 و ...
سفر آغاز می شود .


Girl Before a Mirror. 1932. Oil on canvas. The Museum of Modern Arts, New York, NY,
پابلو پیکاسو.

...
امروز اول اردیبهشت است
کسی نمی خواهد مرا از غم بزداید ؟
نسرین بهجتی