ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
;کار تقریبا عصرانه ما همین شده ، کالسکه رانی دخترکمان در پارک ،
ترسم از خوابهایم روی تخت خانه خودمان است ، آنقدر واقعی و عجیب است که برای کسی تعریف نمی کنم . و معمولا هم اتفاق می افتد یا افتاده است .
روزهای قدیم گذشته و من بهشان دیگر فکر نمی کنم (این را دروغ گفتم).
توی خانه راه می رود و می گوید ماما ، ماما و من جواب می دهم : بله ، جانم ، و همین طور تا شب ادامه دارد.
فیلمی که ما را می خنداند فقط برای خندیدن بود و بس : نهنگ عنبر.
کتاب این روزهایم : کاش کسی جایی منتظرم باشد ...
کاش..