ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از دیروز که چندتایى فرفره به فرفره اصلى دخترک اضافه شد ایده اى را در سرم پراند که حالا هى دارم برایش نقشه مى کشم. خیلى هیجان زده ام و اینکه چطورى پرزنتش کنم دارد وادارم مى کند لیست بنویسم.دیروز در آفتاب نشسته بودم و پیامها را مى خواندم و جواب مى دادم. هیجان زده مى شدم و حالا ورود به سى و نه سالگى را در آرامش آغاز مى کنم بى آنکه ناراحت باشم که چرا فلانى بعد از پانزده سال چقدر راحت ایگنور مى کند و روز تولدم را تبریک نمى گوید. و بعد کله ام مى خورد به سقف که هى شماها دیگر با هم دوست نیستید چرا حساب مى کنى رویش. چرا دلت مى خواهد شادیت را تقسیم کنى؟ بنشین سرجایت و شنیدنى هایت را گوش بده و نوشتنى هایت را بنویس و خواندنى هایت را بخوان و راهت را برو. انسان جستجوگر لطیف. من را اینگونه خطاب مى کند. مى خواهم دانه دانه پیامهای تبریک را در جایى سیو کنم. احساسات ضد و نقیض و شادى هاى کوچک و بزرگ.