ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شب همانجا که همیشه می ایستادم و به صدایت گوش می دادم تا کلاسم شروع شود، سر کوچه آمدم بپیچم یک پراید مشکی جلوترم ایستاد و من مجبور شدم بایستم تا برود. اما نرفت. منتظر بود. یکهو یک پسر جوان با شلوارک و کلاه گپ آمد و به آن پسر پراید سوار یک چیزی که توی دستهایش قایم بود را داد و بعد از چند کلمه جدا شد و رفت و پراید راه افتاد اما همان جا سر کوچه کناری ایستاد و یک مرد دیگر آمد سمت راننده و با آنها صحبت کرد و من عبور کردم و رفتم .
اما هر چه بود گرفتن مواد بود نه چیزی دیگر.
برایم دردناک بود. چقدر این بچه ها این پسرهای جوان عادی بودند و برایشان عادی بود.