ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیشب تا ساعت ۳ بیدار بودم و داشتم کتاب می خواندم .روزهایی که امتحان دارم بیشتر کتاب می خوانم . چهارتا امتحان تئوری دادم و بقیه هم ژوژمانی است . هیچ وقت روزهای امتحان اینقدر آرام نبوده ام . کتاب را تمام کردم . کمی گریه کردم تا خوابم برد . و خوابهای عجیبی دیدم . این مدت طولانی کتابهای خوبی خواندم . مثل شوخی کوندرا که واقعا لذت بخش بود . کتابهای مارگریت دوراس و مارکز.کوری ساراماگو . داستانهای کوتاه عباس معروفی و جومپا لاهیری . الان دارم کتاب میرا ؛ اثر کریستوفر فرانک ؛ وغ وغ ساهاب و فواید گیاهخواری صادق هدایت را می خوانم . ژه ؛ اثر کریستین بوبن را هفته های پیش خریدم و خواندم . خوب بود مثل همیشه از زمین مدتی فاصله گرفتم . کتابها همیشه تنهاییهایم را پر می کنند و همین کافی است .شاید باور نکنید اگر بگویم هر شب با کتاب دریا ؛ پری ؛ کاکل زری می خوابم .گلهای گلدان یاسم را لایش می گذارم . بوی خوبی می دهد .اتاقم را مرتب می کنم تا حواسم مرتب شود . کار می کنم .فکر می کنم . می نویسم و کتاب موتسارت و باران را گوش می دهم .
آخ میرا رو سه بار خوندم هر سه بار به یه چیز تازه رسیدم ...من که خوشم اومد ...اصولا من هم این طوری بودم الون موقع ها که سن شما رو داشتم < ولع ام زیاد میشد هعیبرم به کتابخونه ام ناخنک بزنم اما معمولا ریاضت میدادم به خودم و نمیخوندم ولی نوشتن را پیوسته ادامه میدادم ... خدا کنه حالت خوب باشه عزیز جانم ...
بین کتاب خواندن غذا هم می خوری؟
یا وقت نمی شود؟
همفری بوگارت چیه؟ (:
رساله بنویس که رساله رو عشقه