ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
زیر دوش که می ایستم ، بوی عرق و خون و شکلات می دهم ،
از گرمای هوا ، شکلات مرسی توی کیفم آب می شود و تمام خاطراتم بوی تلخی شکلات می گیرند ، تمام شعرهایم ، غصه ها و دردهایم ، داستانهای بی سر ته ام .موبایل بنفش ام شکلاتی می شود .برگه سونوگرافی که هنوز به دکتر نشان نداده ام . ماتیکهایم ...انگشتانم را توی دهنم می برم . اما دیگر همه چیز آغشته شده و پاک شدنی نیست .مثل بعضی چیزها که در زندگی هیچ جوری پاک نمی شود ، و هر کار می کنی که از بین بروند باز هم آن ته ها چیزی مانده .
بوی شکلات و عرق زیر دوش حل میشه و از بین میره.اما بوی خون.....
در بهترین حالت حداقل یه هفته می مونه...