ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیوارهایی که فقط کشیده شده اند برای جداسازی و هیچ کاربرد دیگری ندارند.
زن همسایه - که به تازگی سومین بچه اش بدنیا آمده و دو ماه از دخترک کوچکتر است - داشت گریه می کرد . بلند بلند زار می زد و دلش برای خواهرش تنگ شده بود . خواهری که با بچه ای که در دلش بوده ، بدون اینکه دلیلش مشخص شود ، تنهایی از دست می رود . زن توی گریه هایش می گوید دلم برات تنگ شده فرشته ، آخه من با کی درد و دل کنم ، نزدیک یکسال شده ، جمعه تولدته .. و من و دخترک توی اتاق خواب هر دو سکوت کرده ایم . من تند تند کارهایم را انجام می دهم و دخترک هم در سکوت به من نگاه می کند. صدا را می شود و مبهوت به من خیره شده .