بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

اینکه می گویند خسرالدنیا والاخره شاید من باشم. من هنوز تکلیفم را با خیلی چیزها معلوم نکرده ام. و خدا می داند که در دلم چه غوغایی است که شاید بعد از مرگم هم کسی بیقراریهایم و دلتنگی هایم را نفهمد.
گاهی دلتنگی هایم آنقدر زیاد می شود که نمی دانم باید چه کنم؟
این روزها که بر من می رود از نظر کاری فشار سنگینی است که بالاخره یکی از مدرسه هایی که می رفتم کنسل شد هم خوشحالم که دیگر آن مسئولین مدرسه کذایی را نمی بینم اما ناراحتم که به خاطر این آدمها وجه کاریم بیخودی کمی خراشیده شد.
اما در مهد تازه ای که رفتم سعی کردم تلافی کنم و حالم را خوب کرد.
الان شنبه و یکشنبه، سه شنبه و چهارشنبه کلاس دارم.
و از هفته آینده با دخترک به کلاس مادر و کودک لگو می رویم که از الان به خاطرش هیجان زده ام.
نظرات 1 + ارسال نظر
رهآ دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 18:49 http://colored-days.blog.ir/

خوبی؟
دخترکت خوبه؟

قربونت
مرسی
اتفاقن امروز تب کرده
اما کلا خوبیم
امیدوارم تو هم خوب باشی
مرسی که به یادمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد