ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شب ها به سختی می گذرد و روزها مثل برق و باد.
تنها هستم.
دخترک سوالهای عجیبی می پرسد: مثلا کی صبح می شود؟ چرا شب می شود؟
و من همیشه جوابهای عجیبتر می دهم.
دلم می خواهد همه سوالهایش را بنویسم.
و این روزها سوالش این است:
نیبان کی به خانه مان می آید؟
به پسر تو می گوید.
منتظر آن روز هستیم که چهارتایی با هم بازی کنیم.
من که هر شب خوابش را می بینم.