ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
افسردگی مثل یک تونل تاریک و بلند است که من را از جهان بالای ابرها به پایین پرت کرده است. جهان پایین تر از ابرها را تنها افرادی می بینند که بالهای خود را شکسته اند و زیر ابرها گیر افتاده اند. زمین تاریک و مرطوب و سرد است. هوای اینجایی که من هستم دهانم را می دوزد . مثل اینکه واقعا نتوانم لبهایم را از هم باز کنم. همین است که به سختی حرف می زنم . نمی توانم برای کسی توضیح بدهم من ته چه سیاه چالی گیر افتاده ام. نمی توانم حرف بزنم و برای کسی بگویم چقدر هیچ چیز این دنیا شبیه دنیای بالای ابرها نیست. آدمها در چشم من پرنده هایی هستند که بالای ابرها زندگی می کنند. دنیای بالای ابرها همیشه هم بهشت نیست، اتفاقا روزهای جهنمی هم کم ندارد.
ص ۱۴۰
مرلین مونرو غمگین نیست