بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

تشنه همخوابگی

صبح خواب دوستم را دیدم که ایران نیست. و کمی هم ازخودم شرمسارم بابت خوابم اما چرا باید آدم از طبیعتش شرمسار باشد. از اینکه دوستش را این همه دوست دارد؟ دوستی که هم جنس خودش هست و شاید هم بخواهد لبهایش را ببوسد! شاید هم بخواهد بغلش کند و لمسش کند و حتی باهاش بخوابد. و این برای زنی که ده سال با یک مرد خوابیده ، شاید مهم باشد، شاید نباشد. شاید در زندگی قبلیم علاقمند به هم جنس خود بوده ام. اینکه بخواهم از روی عشق و علاقه این کار را بکنم خیلی هم برایم جذاب و دوست داشتنی است. 

شاید هم خوابیدن یک فعل است که اگر عشق درش نباشد می شود یک کاری مثل خوردن و خیلی کارهای دیگر که همه آدمها در طول شبانه روز انجامش می دهند. به هر حال  احساس واقعیم بود که نوشتم.

نظرات 1 + ارسال نظر
دانیال سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1400 ساعت 16:31 http://rocknroller.blogsky.com

Theres no shame,Nature is not shameful

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد