ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
رسیدم ، با عجله همه کارهایی که یک زن خانه دار بعد از رسیدنش می کند را انجام دادم. مثل دم کردن چای، گذاشتن میوه و شیرینی جلوی چشم برای خوردن. شستن ظرفهایی که از صبح مانده بود. بعد آمدم دراز کشیدم . آنقدر وقت تلف کردم تا غروب شد. وقتی خورشید ذره ذره ناپدید شد ، دلم گرفته بود ،حوصله دوش گرفتن ندارم. تاریک تاریک شده. و من هنوز دلم نمی خواهد از جایم بلند شوم.
غروب باز هم بدون تو گذشت. من فقط داشتم قسمت سوم را گوش می دادم.