ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
آمدم در حیاط خلوت پدر مردخانه ، رژ قرمز، هدفون قرمز و با انارهای قرمز، پائیز در برم است و دلم مثل پائیز است. برگریزان و دلگرفته، آفتابی و هوای خنک و خوب پائیزی لابه لای موهای بافته ام می پیچد.
باز هم دارم قسمت جدید را گوش می دهم. می خواهم کلمه به کلمه را قورت بدهم.
من کل تابستان اینجا نیامده بودم و گلها را ندیده بودم. فقط عکسهای انگورهای آویزان ، شمعدانی های براق پر گل و لاله های عباسی های شاداب و گلدان پر از یاس را دیده بودم.
حالا خبری از انگورها نیست، برگهای مو زرد شده اند.،هنوز شمعدانی ها گل دارند اما شاداب مثل روزهای گرم تابستان نیستند. لاله عباسی ها پژمرده شده اند. گوجه های گیلاسی به شاخه های لخت قرمز شده اند. بوی گوجه های گیلاسی خیلی شهوت انگیز است.
یاس رازقی، هیولا وار طوری رونده رفته زیر اتاقک پلاستیکی که برای روزهای سرد، دارد درست می شود.
نیلوفرهای پیچان هنوز پر از پیچ و تاب ، قشنگ و سرحال هستند.
نور خورشید از لابه لای برگهای مو و شمعدانی ها و پیچ های نیلوفر به صورتم می تابد.
هنوز دارم به قسمت جدید گوش می دهم. داستان شماره سه ، داستان من است ، چقدر شبیه کارهای من است. چقدر خانه من اینطوری است. تمیز می کنم و می روم تا دفعه بعد.
تنهایی روی تنم می تابد.
چقدر با صدایت فاصله دارم.
سلام. چه پادکستی گوش میدید؟