ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
بالاخره روزی از خوشبختیام خواهم نوشت. مینویسم که در پیاش میدوم. مگر چقدر عمر خواهم کرد که بخواهم همان را هم به درد و رنج بگذرانم. دوست دارم که زندگی کنم و برایش تا لحظهی آخر میجنگم.
کماکان ، کماکان، کماکان،
پنجشنبه بهترین اجرایی بود که میدیدم. یادش بخیر دانشگاه که اجراهای مهدی ساکی را تماشا میکردم و همیشه نفر اول همهی تاترها و پایان نامههای بچههای تاتر بودم و حالا هم باز هم اجرا بگذارد خواهم رفت.
عزیزم میدونم که به اون حال خوب و آرامش و خوشبختی که میخوای، میرسی
برای تو هم آرزو میکنم. چه خوب که برام نوشتی. ممنونم.
سلام چقدر عجیب و آرامش بخش بود که هنوز دوستی از دوستان قدیم را میبینم که نوشتن را ترک نکرده، موفق باشی و سلامت دوست عزیز
سلام چطورید شما خانوم؟ منم خوشحالم که سلامتی. قربونت برم.