بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

بالاخره روزی از خوشبختی‌ام خواهم نوشت. می‌نویسم که در پی‌اش می‌دوم. مگر چقدر عمر خواهم کرد که بخواهم همان را هم به درد و رنج بگذرانم. دوست دارم که زندگی کنم و برایش تا لحظه‌ی آخر می‌جنگم.

کماکان ، کماکان، کماکان، 

پنج‌شنبه بهترین اجرایی بود که می‌دیدم. یادش بخیر دانشگاه که اجراهای مهدی ساکی را تماشا می‌کردم و همیشه نفر اول همه‌ی تاترها و پایان نامه‌های بچه‌های تاتر بودم و حالا هم باز هم اجرا بگذارد خواهم رفت. 

نظرات 2 + ارسال نظر
رهآ دوشنبه 18 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 15:19 http://Ra-ha.blog.ir

عزیزم میدونم که به اون حال خوب و آرامش و خوشبختی که میخوای، میرسی

برای تو هم آرزو می‌کنم. چه خوب که برام نوشتی. ممنونم.

مادربچه ها پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 12:55 https://maleke.blogsky.com/

سلام چقدر عجیب و آرامش بخش بود که هنوز دوستی از دوستان قدیم را می‌بینم که نوشتن را ترک نکرده، موفق باشی و سلامت دوست عزیز

سلام چطورید شما خانوم؟ منم خوشحالم که سلامتی. قربونت برم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد