بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

پرنده آه، شاید فقط یک پرنده نبود .

 وقتی خورشید داشت غروب می کرد ، هوا سرد شده بود ، این دو تا یاکریم بهم چسبیده بودند روی شاخه لخت شاتوت ، شاید یاد تابستان حیاط افتاده بودند ، برگهای سبز و شاتوتهای آبدار و شیرین . شاید داشتند کنار همدیگر کیف می کردند از گرمای تن هایشان . من تند تند ازشان عکس گرفتم . هی سرهایشان را با همدیگر به راست و چپ می بردند . یکی شان که پرید آن یکی هم سریع پر زد و رفت .

نظرات 6 + ارسال نظر
born جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 00:53 http://shahabbaraan.blogfa.com

کاش یا کریم بودم...
یا حتی آن کاج همیشه سبز و ایستاده...
کاش فقط بودم...
نیستم و نمیدانم کجایم...

سپپ جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 http://sepp90.blogfa.com

چه حس خوبی میده به آدم نگاه کردنشون

مجم جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:20

یکیش که پرید
اون یکی هم
سریع پر زد و رفت...
پر
پر
پر

omid جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 14:43 http://caferain.blogfa.com

چه ناز چسبیدن بهم
امروز دوتا هم پشت بوم روبرویی من بودن ولی نچسبیده بودن بهم

مدثر جمعه 15 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 23:33 http://modaser.mihanblog.com

اندازه پرنده ها هم نشدیم
+یه همایش بیهوده بودم چند وقت:)

حسنا یکشنبه 17 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 20:57 http://shabhaye-gom-shode.blogfa.com/

چه لحظه های دیدنی را مکتوب میکنی بدون امضای عزیز...چه مکتوب هایی!!که باید طلا گرفتشان....

مرسی عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد