تغییر کردی . داری تغییر می کنی . داری بزرگ می شوی . هنوز هیچی نشده دوست داری توی بغل من بخوابی . یا عادت کرده ای به پدربزرگت که هر روز ساعت ده بیدار می شود . تو را هم بیدار کند و بلند بلند بگوید باباسی ، باباسی سلام صبح بخیر ، دست بده و انگشتهای کوچکت را دست بگیرد و تکان بدهد . اما امروز از ساعت هفت و نیم تا نه و نیم بیدار بودی و نمی خوابیدی .و من و مامان بزرگت را بیدار کردی.الان توی بغل من داری دستهایت را می خوری.
ای جان.چقدر این پری طور و دلبر است! ماچ به دستهایش :* مرسی که در دیدنش ما را هم شریک کردی.بخت و آینده اش شاد و سپید
قربونت برم
ای جانم الهی همیشه بیدار و سرفراز باشد
وووووای دیشب بیدار بود . نمی ذاره بخوابممم
عزیزم چه ژستی گرفته
دوست داشتنیه
همیشه برقرار باشید
مرسی
ای جان دلم..عزیزم.اسفند براش دود کن.ماشاله.
چشم
از طرف من ببوسش...
بووس
... خداوند حفظش کنه برای مامانش و مامانش رو براش چون فکر نکنم هیچ وقت دیگه کسی این همه عاشقش بشه ...
جیگمل منه این کوچولوووو
سلام مامان خانومی
قدم نو رسیده ات مبارک :***
چه نگاه متفکرانه ای هم کرده به دوربین :)
سلام . مرسی عزیزم .
آره . از الان از ما بیشتر فکر می کنه انگار .
دستهای کوچولوی این فرشته بوسیدن داره
ممنونم
مبارک باشه مادر شدنت : )
+ چقدر قشنگ و عزیزه
وووای خانوم دوبوااا قدم رنجه کردین . مممنونم . نظر لطفتونه . مرسی
الاااااااااهی...
ببخش من نبودم اینجا مدتی... خیلی نازن ایشون :)
مبارک باشه اومدنش...الاهی خوشبخته خوشبخت شه اگه اشکالی نداره من یه بوس کوچیک بذارم رو لپشون :*
چشم حتمن . مرسی.بوس
دورش بگردم با اون دستاش :))))))))))))))))))))
خددددددددددددددددددددددااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ