ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صبح جمعه که از زیرپل پارک وی عزیزم- خاطره انگیز و انگار بهترین جای دنیا برایم است که هنوز بوی عشق می دهد و هنوز سالهاست مسیر توست-رد می شدم و یک آمبولانس بهشت زهرا از جلویم عبور کرد و فکر مرگ یک آن از ذهنم مثل شهاب رد شد و گذشت، نمی دانستم ، مرد گلهای داوودی، پنج صبح جمعه پنج شهریور، داود رشیدی داشت با مرگ دست و پنجه نرم می کرد. وقتی سرکلاس یازده صبح اینستاگرامم را باز کردم، عکس تو را باید هی لایک می کردم و بغض کردم.