بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

روزانه

خوابم برده بود و انگار از تمام دنیا جدا شده بودم. از همه چیزم و چیزی شبیه مرگ بود.

نوزده شهریور، دخترکم دو سال و دو ماهش شده. دخترکی که هر روز با حرفهای قشنگش  من را و همه را متعجب می کند.گاهی آنقدر زیاد که این کلمات را کی یاد گرفته. حرف زدن  را اتفاق جالبی می دانم و روند رشدش را وقتی می بینم هیجان زده تر می شوم.

قدش نزدیک نود سانتی متر شده و وقتی روی پایم می خوابد مجبورم که پاهایش را خم کنم. 

هجده شهریور داداشم و پ عقد کردند. دعای من خوشبختیشان است .


نظرات 1 + ارسال نظر
رهآ شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 19:30 http://colored-days.blog.ir/

از دخترکِت که مینویسی، دل َم قیلی ویلی میره :) :*

قربونت
تو هم از فسقل بنویس دل ما ضعف بره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد