بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

سی و یک ماهگی

به بهانه سی و یک ماهگی دخترک

سعی می کنم در بازی هایش شریک شوم، او یاد گرفته که تنهایی خاله بازی کند. عروسکهایش را که ردیف می کند، غذا می دهد، حمام می برد، می خواباند، چای درست می کند، پوشکشان می کند و حتی درباره احساساتش حرف می زند از زبان عروسک.

"مامانش را می خواهد، هی گریه کرد، جیغ و جیغ"

دقیقا کارهایی که دخترک می کند،بعد از رفتن من به کلاس.

امروز بهش گفتم بعضی وقتها مامانها کار دارند و مجبورند بچه ها را پیش مامانیشان بگذارند و بچه ها باید صبر کنند و پیش مامانی بمانند تا مامان برگردد.

شخصیتهای محبوبش م و غ هستند که دائما با آنها بازی می کند و تلفن حرف می زند.

هنوز کتابخوانی های ما ادامه دارد. چند کتاب اضافه شدند. کارتهای آواورزی هم برایش هنوز جذاب هستند و آنهایی که شبیه به هم هستند را پیدا می کند.

نقاشی هایش تبدیل شده به دو دایره در درون دایره ای بزرگتر که بسیار شبیه آدم است و خودش چشم چشم می داند. رنگ کردن را دوست دارد با اینکه هنوز رنگها را نمی شناسد اما خوب رنگ می کند.

از وقتی فیلم dave and eva را می بیند (بقول خودش ددیز فینگور) بسیار از شعرهایش را زمزمه می کند.

دوست دارد لباسهایش را خودش بپوشد و در آورد. غذا بخورد.

ماشینی که از تیرماه هدیه گرفته براحتی می راند. یادگرفته جلو و عقب می کند و تقریبا فرمانش را می چرخاند.

ن  را دوست دارد و احساس حسادت نمی کند و در خریدهایش می خواهد که برای نوریسا هم خرید کند.

هر شب با پدرش حسابی بازی می کند، با گریه مسواک می زند و می خوابد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد