ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد ، بدون وقفه. خوب دیگر جوان نیستم آنقدر که بگویم زود خوب می شود. بیشتر برای خستگی بود و خوب نخوردن و نخوابیدن دو روزمتوالی. دوشنبه و سه شنبه هر هفته اگر بخواهم اینقدر بدون توجه به سلامتیم کار کنم خوب نخواهد بود و پیش نخواهد رفت. بعد از خوردن صبحانه گوش چپ و دندان چپم تیر می کشیدند تا ته مغزم. و یک ژلوفن خوردم تا بعد از صبحانه کامل حال بهتری داشته باشم.
سراغ گل های سفیدم رفتم و خانه های کوچکم. خانه ها را در حالت های مختلف درست کنم تا فردا باز هم رویشان کار کنم تا بتوانم بالاخره به تمیزی و ظرافت برسم.
فکر کنم مگنت و گوشواره بشوند. اگر کوره مژده خلوت بشود می توانم شروع کنم به پختن و لعاب زدن. آن موقع قشنگ خواهد شد.
اگر بتوانم روزهای تعطیلم کار کنم شدنی است.