ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
با دوست تازه ای که در کلاس مربی هنر پیدا کرده ام حرف می زدیم. حالا می فهمم می شود در آستانه چهل سالگی دوستانی جوان پیدا کرد که از معاشرت و تجربیاتت لذت می برند. نوشتن برنامه و طرح درس برای کلاسهای هنر بهانه ای می شود که با آدمها ارتباط بگیرم. و بهشان کمک کنم. کلاسهای مدرسه امروز خوب پیش رفت.
برای هم حرف می زنیم بدون اینکه همدیگر را دیده باشیم و فقط چند جلسه کلاس آنلاین بینمان مشترک است. و یک کلیسا.
کلیسا ساگرادانای بارسلونای اسپانیا، که قشنگترین کلیسایی است که دیده ام. قرار شد با سها بنویسیمش. راستی سها یعنی چه ؟ باید ازش بپرسم.
فردا یک ماجرای خوب هم در پیش دارم. به غیر از چهار تا کلاس خودم و دندانپزشکی آن وسط یک کلاس از تجربه های کتی جان. و این یعنی خوشبختی کامل.