ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
امکان لو رفتن سریال
امروز در راه نشستم به دیدن سریال می خواهم زنده بمانم.
شخصیت های فیلم درگیر از دست دادن پدر یا مادرشان هستند.
شخصیت اصلی می خواهد که هر طور شده پدرش زنده بماند. شخصیت دوم، مادرش ، خودش را سوزانده، پدرش قمار باز بوده، یک شب که دیگر چیزی نداشته ، زن خانه را می بازد یعنی مادر مرد دوم فیلم. با کلمات مستقیم نمی گوید. می گوید من همیشه با صدای جیغ از خواب بیدار می شوم. همیشه بوی گوشت سوخته می شنوم . سومین و چهارمین شخصیتها وقتی درگیر همدیگر می شوند و می خواهند هویت پیدا کنند، از ، از دست دادن پدر و مادرشان حرف می زنند. زنی که دکتر است جلوی چشمان خودش پدرش را از دست داده و نتوانسته کاری کند. مرد عاشق فیلم که تمام تقصیرها گردن اوست ، یک روز وقتی مادرش بهش سکه می دهد که برود نان بخرد تا برمیگردد مادرش زنده نبوده.
سکه را تا همیشه برای خودش نگه می دارد. داشتن و نداشتن مادر و پدر ، جزء هویت آدمهای این فیلم محسوب می شود. برای داشتنش می جنگند. و اگر نداشته باشند مثل زخمی همیشگی بر روی حوادث زندگیشان سایه انداخته. آدمها این طوری تعریف می شوند.