ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از حالا همه چیز می شود برای آخرین بار. برای آخرین بار می روم توی وان حمام اتاقم و دراز می کشم و شیر آبگرم را باز می کنم و گریه می کنم. برای آخرین بار کافی توی اتاق را می خورم. برای آخرین بار به پل ها و ساختمانها خیره می شوم. به لایه لایه ابرهایی که در آسمان دیدم. برای آخرین روی تخت گرم و نرم فرو می روم. سرم را می کنم توی بالشی که هر روز عوض می شد، برای آخرین بار فردا صبحانه خواهم خورد و به میدان تقسیم خواهم رفت.
و به تمام موزیک های آه استانبول ترکی گوش خواهم داد.