ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
از خانه تا موزه سینما در اوج ترافیک رفتم و با بدبختی جای پارک در کوچه شادی پیدا کردم و رفتم از جلوی کیارستمی و فرهادی و حاتمی کیا رد شدم و دم گیشه با مسئولش شروع کردم به حرف زدن.،گفت اکران نمی شود و تازه تو دیر رسیدی. من این همه راه آمده بودم که در وقت خالی که بعد از مدتها پیدا کرده بودم فیلم مورد علاقه ام را بعد از دوسال در سینما ببینم. همانجا جلوی گیشه ایستادم و یک ربع صبر کردم. بعد شروع کردم به انتقاد که چرا سانس دوازده گذاشته ، اگر قرار است کنسل باشد کلا این سانس را از سینما تیکت بردارند. اگر از سینما تیکت خریده بودم گفت بیست دقیقه قبلش بهم خبر میدادند که اکران نمی شود. خب من نیم ساعت قبل راه افتاده بودم. عجب، ناکام از دیدن فیلم قهرمان برگشتم . یک مادر و دختر سر کوچه ایستاده بودند سردرگم . پرسیدند کوچه دلبر کجاست و من که برای اولین بار چشمم خورده به اسم کوچه ای که می خورد به موزه گفتم این کوچه را ته بروید و بعد کوچه دلبر است. بعدبرگشتم به ولی عصر دوست داشتنی ام. قبل از چراغ قرمز که بروم توی خیابان چنارهای بلند آویزان که همه پائیزی شده اند، مرد گلفروش با نرگس هایش شوکه ام کرد. مگر نرگس رسیده؟ محلش نگذاشتم . خوشحال نبودم. اما آمد جلویم و گفت گل نمی خواهی؟ گفتم نه مرسی. اصرار کرد مرد جوان و گفت دشت اول است. و گفتم پول ندارم. گفت کارت خوان دارم و دلم نیامد که ردش کنم. چهار دسته گل نرگس گذاشت جلوی فرمانم و بویش چنان پیچید توی دماغم که اصلا دیگر برایم مهم نبود ته کارتم پولی نخواهد ماند. غصه داشتم. دلتنگ بودم. ولی عصر برای من یعنی هجوم خاطرات فراموش نشده خیالی که قرار بود داشته باشم. ولی عصر برای من از تجریش تا پارک وی یعنی خاطراتی که مال سالهایی قبل است و من هنوز به یادش دارم. نرگس هایم را در گلدان پر از یخ گذاشتم و بو کشیدم و توی دلم برای همه ، بوی خوش پائیز را آرزو کردم. ماموریت امروزم نشان دادن کوچه دلبر و خریدن گل نرگس بود، انگار.
حتی حالا که دارد باران می بارد و من بدون اینکه فیلم دیده باشم به خانه برگشته ام.
حالا از شانسم قسمت هشتم خاتون را نشان می دهد.
ماموریت قشنگی داشتی امروز :) و چی بهتر از اینکه اتاقت بوی نرگس میده؟
حالمو رو خوب کرده دقیقا