بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

تناقض

دارم فیلم «یک روز» را می بینم . آمدم یک جمله ای که الان شخصیت مرد قصه به زن گفت را بنویسم و بروم تا یادم نرفته:

آنها که می توانند، انجامش می دهند

و آنهایی که نمی توانند تدریس می کنند

یاد خودم افتادم که می خواستم بنویسم و کتابش کنم و حالا معلمم.و چقدر مرد قصه شبیه توست

زن گفت عاشقتم اما دیگر ازت خوشم نمیاد. 

آخ آخ آخ

می شود . این حال را خوب می فهمم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد