بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

باران باران باران

باران بدون وقفه می بارد. به تو فکر می کنم. خودم را هزار بار در آینه نگاه کرده ام . از وقتی قیافه ام کمی تغییر کرده، دلم نمی خواهد خودم را طولانی نگاه کنم. خودم را نمی شناسم. باران قطع نمی شود. در اتوبان که باران می بارید و قطرات ریز و درشت می ریخت روی شیشه دلم می خواست که غمگین نباشی. فقط همین. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد