بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

طولانی

امروز هر سه بار که رفتم دستشویی چیزی سمت کلیه ام تیر می کشید. انگار لیوانهای آب زیادی خورده باشم ، طولانی در دستشویی ماندم. نمی دانم چرا اینقدر دستشویی داشتم هر بار. عصر به خاطر نیمچه چای و سرمای باران و پارکینگ سردی که سوزش می آمد می پیچید در آرایشگاه؟ صبح به خاطر نصف لیوان چای صبحانه. نمی دانم چرا؟ حالا هم هنوز صدای باران با صدای تو قاطی شده که داری داستان می خوانی. سردم نیست اما چیزی در پایین قسمت چپم یواش و گاهی تیر می کشد. 

مثانه ام شاید پر شده ولی حوصله بیرون آمدن از زیر پتوی نرمم را ندارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد