بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

از مشکلات لاینحل

از صبح گیر دادم به رادیو چهرازی، و دارم تمام اپیزودهایش را گوش می دهم. 

مشکلات ما از آنجا شروع می شود که مردخانه نارگیل خریده و نمی داند چطور پوست بکند. خوب بهش حق می دهم. منم تا به حال از ور پوست کندن به نارگیل فکر نکرده بودم.

و داد می کشم دفعه آخر است در این خانه نارگیل می بینم.

 و او با چاقو و گوشکوب افتاده به جان نارگیل.

دستش را می برد.

خوب شد قرار نبود ما هسته اتم را بشکافیم!!!

همه این چیزها برای یک زندگی مشترک کوفتی لازم است ، مگر نه؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد