ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
صبح موقع رفتن، تمام کلیدها و پریزها را روشن و خاموش می کند، چراغها را روشن می کند، و هزار بار این صدای تق تق خاموش و روشن چراغها را تحمل می کنم، تا برود. وموقع بستن در چند بار دیگر توصیه های آخر را می کند و بعد از سه بار خداحافظی در را می بندد و اگر جواب ندهم آنقدر صدایم می کند تا خداحافظی را بشنود. مجبورم بدون جوهر بگویم خداحافظ. تا برود سر و صداهایش را تحمل می کنم. دستشویی رفتن، چک کردن وسایل کیفش برای هزارمین بار، در آوردن کفش از جاکفشی، اگر خانه پدرم باشیم من بیدار نمی شوم. آنجا همه چیز فرق دارد. شاید هم بیدار شوم اما زود خوابم می برد. اینکه آدم در دو خانه اینقدر راحت بخوابد جای تعجب دارد! من تا جای خوابم عوض شود مشکلات عدیده ای برای به خواب رفتن دارم.
این هم یکی دیگر از مشکلات زناشویی محسوب می شود. هر کدام ساز خودشان را می زنند.
من مطمئنم که هیچ زندگی کامل نیست.