بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

دریغ می دانی چیست؟

صبح که بیدار شدم یادم افتاد خوابت را دیده ام. انگار با هم یک کلاس ثبت نام کرده باشیم و کلاسمان دیگر آنلاین نباشد و حضوری شده و من هی منتظر تو مانده ام . و پیش خودم فکر کرده ام آخر تو با این وضعیتت چطور می خواهی بیای سر کلاس بنشینی، خسته می شوی . هی می خواهم بهت پیام بدهم که کجایی و بعد یادم افتاده که تو جوابم را دیگر نمی دهی . همین . دریغ و درد در خوابم بود. آنقدر که وقتی آلارم موبایلم را شنیدم با وحشت پریدم اصلا انتظارش را نداشتم. آه . رنج از این بیشتر ؟ تو را نداشتن !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد