بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

شبانه های چشمانت

دخترک دارد امتحان فردایش را الان می نویسد. برگه های امتحان ریاضی اش را پرینت گرفت و حالا تند تند دارد می نویسد. از خانه مادر مرد خانه و دیدن فندق و خانه عمویم برگشته ایم. از آن موقع که رسیدم تند تند چیزی که برای مسابقه طاقچه آماده کرده بودم را دوست کلاس داستان نویسیم ادیت کرد . ته ش را یک جوری قشنگ درست کرد و من الان ایمیلش کردم. احساس خوبی دارم. با اینکه با وجود مردخانه این دو روز بهم سخت گذشته  . اما الان خوبتر از دیشبم. حداقل این را می دانم.

بوی نرگس حالم را امروز جا آورد . موقع رفتنا سر چهارراه نیاوران یک دسته بزرگ نرگس برای زنعمویم خریدم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد