ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیشب با گریه خوابیدم. هر کار می کردم خوابم نمی برد و انگار غمی عمیق و جانکاه هر لحظه در وجودم شعله ور می شد. هدفونم را گذاشته بودم و آهنگ گوش می دادم. اما باز هم خوابم نبرد. نزدیک دو هدفونم را بیرون آوردن و اشکهایم را پاک کردم و چشمانم را بستم و آرزوی خواب کردم. و خوابیدم. الان بیدار شدم که به نظر باز هم زود است و تا بیرون رفتنم نیم ساعت وقت دارم که روی تخت ، دراز باشم. چه خوب که صبح شد و کابوس شب تمام شد. با آمدن صبح غم دیشب کمتر شد. شاید هم رفت.
من این حس و حال رو همیشه تجربه میکنم ولی تا 5 صبح:")
خوشحالم که برای شما تمام شد و الان بهترید
خیلی بد است و امیدوارم که اینطور نباشد برای هیچ کس.