ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بعد از مدتها روی کاناپه آبی دراز کشیده ام، چراغهای خانه را کم کرده ام. دارم گریه می کنم. از حماقت خودم. از اینکه چرا نمی خواهم دست از حماقت بردارم. چرا خودم را اصلاح نمی کنم؟ چرا می گذارم آدمها بهم هر چه دلشان می خواهد بگویند؟ چرا می گذارم که مورد سواستفاده قرار بگیرم؟ این لحظه برایم سخت آمد. اگر کسی بهم بگوید متوهم برایم گران می آید. خیلی خیلی قلبم شکست. و گریه ام بند نمی آید. خدایا مرهمی.
ناراحت نباش عزیزم.کسی بهت بگه متوهم چون تو ازادش گذاشته ای نظر دهد
ممنونم که هستی بهشت.