ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
من دلتنگم. هر شب قبل از خواب می نویسم. در دلتنگی غلت می زنم و می خوابم. قبل از خواب ، قبل از رفتن به خواب، قبل از رفتن به دنیای ناشناخته ها ، قلبم از شدت دلتنگی می خواهد فشرده شود.
دلتنگی گاه پوست تن آدمیست
چه تعبیر قشنگی
❤️❤️❤️❤️منم دلتنگ م بلامیسر.دلتنگ شما و نوشته های شما.که انگار دونه دونه واژه.کلمه .دونه دونه اش رو توی چشمه شستین و رج.ب رج.کنار هم پهن کردین.یه آفتابی ام هست.از اون آفتاب هایی که.شب قبل.تا خود سپیده بارون گرفته بود.صبح اما طلوع بود و نور و قطره های باران
نوشته های شما همین قدر.تو ذهنم می درخشد.والبته شما و نوشته هاتون
بسم الله نور.بسم الله نور علی نوری
بلامیسر
عزیزدلمی