بدون امضاء
بدون امضاء

بدون امضاء

۲

در باز بود. صدایی گفت با کفش بیا تو. وارد شدم. هارد کیس هنگ‌درام را روی زمین گذاشتم و همینطور منتظر ایستادم تا استاد جلویم ظاهر شود. هنوز نمی‌دانستم کجاست. وقتی وارد شد، داشت عینکش را روی چشمانش می‌گذاشت. گفت ببخشید معطل شدید و اشاره کرد که روی مبل نزدیک در ورودی بنشینم و خودش هم رو‌به‌رویم نشست. تازه وقت کردم که سرم را بالا بیاورم و با دقت بیشتری استاد را ببینم. در پیجش خوانده بودم که سالهای زیادی است که سازهای مختلف را می‌نوازد و هیچ نقطه‌ی تاریکی در کارنامه‌اش نبود. دوستانی که معرفیش کرده‌بودند ، همه به این نکته اشاره کرده بودند که در کلاس بسیار احساس امنیت خواهی کرد و از این نظر خیالم راحت بود. تا به حال خانه‌ی غریبه‌ای نرفته بودم. هم دلشوره داشتم و هم احساس ناامنی نمی‌کردم. بدون مقدمه استاد مطالب را شروع کرد که خیلی تئوری بودند و من همینطور که گوش می‌دادم ، خانه‌ی استاد را هم زیر نظر گرفته بودم. برایم جالب بود که یک استاد موسیقی چطور خانه‌ای دارد؟ چه چیزهایی برایش جذاب است؟ حرفهای استاد در سرم قِل می‌خوردند. او همینطور بی وقفه صحبت می‌کرد. من گاهی نگاهش می‌کردم و گاهی نگاهم می‌افتاد به سازهایش. استاد خیلی مرتب سازهایش را کنار دیوار روبه‌روی من چیده بود. بعضی‌هایشان را به دیوار میخ کرده بود. اسم بعضی‌ها را بلد بودم. خانه تاریک بود. و استاد چراغ بالای سرمان را روشن کرده بود. خانه‌ بوی سیگارمی‌داد. اما من خوشم می‌آمد. بویش آزاردهنده نبود.استاد اشاره کرده به هنگ درامم و من به خودمم آمدم و سعی کردم طوری وانمود کنم که یعنی تا الان خیلی خوب گوش داده‌ام. هنگ درامم را روی میز جلویم گذاشتم. و استاد شروع کرد ،روی دایره‌های روی هنگ درام نت‌ها را بهم معرفی کرد. سعی کردم به خاطر بسپرم. و دستانش را روی هر نت هنگ درامش می‌نواخت تا تفاوتهایش را بفهمم.


هنگ‌درام

بخش دوم

۱۴۰۱/۵/۲۴

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد