ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نمیخواستم از دستت بدهم. فیلسوف کوچکم. چرا زدم همه چیز را خراب کردم؟
حالم بده و دروغ است اگر بگویم که اتفاقی نیفتاده. دارم حرفهای کوچک و بزرگت را میخوانم از قبل و قدیم نوشته بودی احتیاج دارم با یکی قهر باشم، حرفهایم را بخواند و بهم توجه کند. نوشته بودی خستهای. نوشته بودی خدایا یک راه جلوی پایم بگذار.
بغض خفهام کند بهتر است. اول صبحی دلم پاره پاره است.
از این زندگی سگی در این مملکت که جان آدم برایش ارزشی ندارد. آه کوچک من! مراقب خودت باش.
۱۴۰۱/۹/۲۱