ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
جلوی در ورودی بسیار شلوغ بود. بعد انگار وارد مهمانی بزرگی شدی. سالن خلوت و خاموش، تبدیل شدهبود به مجلسی پر جمعیت، از زن و مردهای مختلف که حالا در گوشه و کنار ایستاده یا راه میرفتند. در میان جمعیت، زنی که روی صورتش ماسک نقرهای است با پرهای بلند، و چشمهایش دیده نمیشود. جلوتر میروم. مثل ماهی در بین جمعیت شنا میکنم. سالن بهار و تابستان را دید میزنم. روی دیوار پر است از صورتکهای عجیب و غریب که با متریالهای مختلفی ساخته شدهاند. با فلز، باند گچی، چوب، مقوا و پاپیه ماشه، شیشه و آینه، و ترکیب موادهای مختلف پارچه و گل و شانهی تخممرغ. قشنگتر اینکه بعضی از هنرمندها، ماسک به صورت کنار ماسکی که روی دیوار است ایستادهاند. مثلا زنی با ماسک چوبی کوچک به دیوار تکیه دادهبود و ماسک روی دیوارش مورچهها از سوراخ پایین روی دیوار کشیده شدهبودند تا ماسک روی دیوارش.و قسنگتر از همه وقتی لابهلای ماسکها و آدمها میچرخیدم، زنی با لباس مشکی که روی سینهی سمت راستش پرندهی طلایی دوخته بود و پارچهای مشکی روی صورتش، آواز میخواند. میخواند دیگه نوروز تو راهه.همین آهنگی که من از اول اسفند هر روز بهش گوش میدهم تا بهار بیاید. صدایش میپیچید توی سالن بهار و انگار واقعا بهتر بخواهد از بین دیوارها و ماسکها سرک بکشد.
زن قد بلند با رژقرمز، که صورتش مشخص نبود، بهار را صدا میزد. خوبی ماسک این است که کسی تو را نمیشناسد.دنبال استاد و دوستم میگشتم. طبقهی دوم بین درختهای کیارستمی بالاخره پیدایش کردم که با نوارهای زرد رنگ خطر صورتش را پوشانده بود. زن مثابه خطری عمیق برای حکومت. بغلش کردم. و بقیهی سالن را چرخیدم و گشتم. مردی روی سرش قفس و پرندهی درونش راه میرفت. توی آینههای بعضی از صورتکها عکس گرفتم. کار مورد علاقهام سلفی توی آینه است. ازدحام جمعیت کم و زیاد میشد. دلم میخواست ماسکی روی صورت داشتم. به دوستم گفتم اگر قرار بود من مبا ماسک بیایم حتما با کتابی روی صورتم وارد میشدم. که جای چشمهایش را دراوردهام. یاد فیلم آیز واید شات کوبریک افتادم. دلم خواست وارد لوکیشن فیلم بشوم. پر از زنهای ماسکدار اغواگر، و مردهایی که متعجب نگاه میکردند. تقریبا شبیه بالماسکه بود و نشناختن کامل صورتهایی که با ماسک پوشاندهبود بسیار هیجانانگیز بود.
زندگی واقعی چطور است؟ وقتهایی که مجبوریم ماسک بزنیم و کسی متوجه نمیشود چون با همین صورت خودمان را پنهان میکنیم.صورت واقعی و غیرواقعی روی یک صورت منطبق میشود.
نمایشگاه خوبی شدهبود.