خیلی خوبم . معذرت می خوام که دیروز این همه بد بودم . واقعا ببخشید . دلم برای همه تنگ شده . اون هم زیاد . این دو روز به اندازه یک قرن گذشته . امروز و دیروز به اندازه کافی عجیب بود . بعد از کلاس وقتی که همه برگها روی هم جمع شده بودند که توی سطل ریخته بشن رفتم نفس عمیق . تنهایی. دلم می خواست باهام بودی و یه صندلی کنارم خالی بود . در سکوت و تنهایی فیلم رو دیدم و وقتی بیرون اومدم هوا تاریک بود . زردی ماه برام عجیب شده بود . دیگه سخت نیستم . می تونم بخندم و زندگی دوباره اومد سراغم . توی ذهنم هیچی نیست . خالی ام . اون هم زیاد . تا حالا این همه خوب نبودم .
آفرین که خوب شدی
مطمئنی خوب شدی؟ یا اینکه رفتی تو خلسه؟
مرسی کتاب رو خریدی و بهم سر میزنی. مطمئن باش با خوندنش بهتر میشی
ممنون که سر زدید برای همه متن ها نظر خواهی بگذارید ...
بهترم میشی
مرسی به من سر زدی وقتی نبودم. خوشحالم که خوبی. ولی برای یادداشت آخرت نظرخواهی نذاشتی.. منم این حا نوشتم.
:X
خوبه که خوبید!انشالله بهتر هم می شید.ولی مطمئنید بعد از دیدن نفس عمیق خوب شدید؟
خوبه که گاهی تنهایی نفسی بکشی.
از کی معذرت می خوای به خاطر بد بودن حالت ؟ :) .... خوشحالم که خوب شدی . در ضمن اون پست بالائیت هم خیلی خیلی قشنگه .
ما رو باش كه خيال ميكريدم فقط خودمون عاشق بارونيم .
u write like anita -paradox.blogsky.com.is she ur relative.