ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
یک دو سه
گلدان یاس بس است؛
چهار پنج شش
چقدر گلهایت را ؛ بوی مست کننده اش را برخم می کشی!
هفت هشت نه
این امیدواری بیهوده تو
مرا می کشد؛
ده یازده دوازده سیزده ...
هر عصر غنچه ها باز می شود
چهارده پانزده شانزده هفده
من یکی یکی گلها را می چینم
هیجده نوزده بیست
و لای کتاب مصلوب می کنم
بیست و یک؛ بیست و دو
کاش وقتی بیست و سومین غنچه ات باز می شود
من دیگر نباشم .
بهتره که باشی
دلم میخواد بهم بگی حالت چطوره ...
دلیل برای بودن
به اندازه ی
دلیل برای نبودن
قشنگ است.
آنقدر گل لابلای کتاب چیدهام که کتابم گلستان شده است.
به قول این دوستمون که بدون اسم نظر دادن :
دلیل برای بودن
به اندازه ی
دلیل برای نبودن
قشنگ است.
نکنه تولد ت بوده ؟! من نمیدونم که ! آره؟
سلام. چه خبرا؟